حوالی بیست تا سی سالگی ام و میدانم که روش زیستنم اشتباه است .

میدانم که چیزی بالاتر از سلامتی نیست .

میفهمم که

استرس

تشویش

دلهره

ترس از آزمون

ترس از نتیجه

ترس از آینده

وحشت از عقب ماندن

دلهره ی تنهایی

نگرانی از غربت

غصه های عصر جمعه .

اول مهر

14 فروردین

بیکاری

و .

هرگز ماندگار نیستند .

و هرگز ارزش لحظه های هدر رفته ام را ندارند .

میدانم که یک کبد سالم چند برابر لیسانسم ارزشمند است .

کلیه هایم از تمامی کارهایم .

دیسک کمرم از متراژ خانه

تراکم استخوانم از غروب های جمعه

روحم از تمام نگرانی هایم .

زمانم از همه ی ناشناخته های آینده های نیامده ام .

شادیم از تمام لحظه های عبوسم .

و امیدم از همه یاس هایم با ارزش ترند .

میدانم که چقدر رنگ مشکی موهایم قیمتی اند !

و یقین دارم آدم هایی که به معنی واقعی کلمه لحظه های بودنشان را میفهمند .

خود را با غبار غم

و

تردید

و

غصه

و

ترس

و

اضطراب

و

چه شود ها نیالوده اند .


دلم میخواهد در حال بمانم و ذهنم خالی و اندیشه ام آزاد شود .

دلم میخواهد زندگی کنم .

سرخوش ! همچون فصلی از زندگی . جزئی از زندگی و در مسیر زندگی !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

alireza13 اسپریچو تولید و پخش تنورگازی هرمزگان , تنور گازی اپارتمانی هنر صدا - Honar Seda Hiromi آدینا پارتیشن،مبلمان اداری آدینا Cheap Jordans 2020 مشاور فروش و راهکار های افزایش فروش موضوعات علمی